نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی"شبانـه" ساخته مشترک امـید بنکدار و کیوان علیمحمدی با حضور این فیلمسازان، بيوگرافي برك اتان مرتضی پورصمدی مدیر فیلمبرداری، سودابه خسروی طراح گریم، حمـیدرضا پگاه بازیگر و آرش زاهدی درون خبرگزاری مـهر برگزار شد.بخش اول گزارش این نشست بـه گفت و گو با کارگردانان فیلم اختصاص دارد.
خبرگزاری مـهر- گروه فرهنگ هنر: صحبتها و شایعاتی کـه پیش از اکران "شبانـه" مطرح بود کـه این فیلم توسط سینماداران مورد استقبال قرار نمـیگیرد، خوشبختانـه فیلم با فروش قابل قبولی درون گیشـه روبرو شده است.
کیوان علیمحمدی : وقتی ما تصمـیم مـیگیریم فیلمـی را بسازیم، سعی مـیکنیم بیشترین انرژی راصرف کنیم که تا بهترین اتفاق شکل بگیرد. بيوگرافي برك اتان وقتی تولید "شبانـه" را آغاز کردیم، با توجه بـه فضای ذهنی کـه قرار بود بـه تصویرکشیده شود و تمرکز گریزی کـه یکی از شاخصههای اصلی این فیلم است، مطمئن بودیم ارتباطش با مخاطب سخت خواهد بود.
اما از طرفی تجربه این سالها نشان داده هست که بخشی از مخاطبینی کـه کمتر بـه سینما مـیآیند و در خانـه فیلمـهای خوب دنیـا را دنبال مـیکنند،انی هستند کـه مـیتوانند بـه اکران "شبانـه" کمک کنند، که تا به آن بازخوردی کـه من و بنکدار دنبالش بودیم، برسیم.
متاسفانـه این فیلم را سالها با تصور غلطی کـه بفروش نیست، پشت درهای اکران نگه داشتند. بيوگرافي برك اتان درون حالی کـه این سالها فیلمـهایی هم بودند فقط با قصد فروش و با کمترین سلیقه و حساسیت ساخته شدند، فروش هم ند. اما برخی با همـین فضاسازی درون اهالی سینما و مطبوعات "شبانـه" را پشت درهای اکران نگه داشتند.اما بر خلاف اینکه تصور مـیشد فروش درون هفته دوم اکران افت مـیکند، اما خوشبختانـه بـه رقم معقولی دست یـافته و رشد کرده است. این موضوع نشان مـیدهد تصوری کـه ما از مخاطب داشتیم، درست بوده است.
* آیـا درون جریـان واکنش مخاطبان درون زمان تماشای فیلم درون سالنها سینمایی بودید؟
علیمحمدی: بيوگرافي برك اتان اطلاعاتی کـه گرفتیم نشان مـیدهد بعضی سانسها بـه گونـهای بوده کـه یک ساعت مخاطبین درون صف بودند و به دلیل اینکه سالن پر شده بود ، بلیت پیدا ند. البته ممکن هست برخی کـه از سینما بیرون مـیآیند فیلم را دوست نداشته باشند و حتی بـه شخص دیگری دیدن آن را توصیـه نکنند. زیرا معتقدند "شبانـه" فیلم سختی هست اما رشد فروش نشان مـیدهد کـه بخشی از مخاطبان سینما، آن را پسندیدند.
*فکر نمـیکنید رشد فروش بـه خاطر حضور بازیگری مثل هدیـه تهرانی درون فیلم باشد. بخشی از مخاطبان سینما با این انتظار بـه دیدن "شبانـه" مـیآیند.
امـید بنکدار : اشکال هر فیلمـی بـه کارگردان آن برمـیگردد و توفیق آن شامل حال همـه عوامل مـیشود. قطعاً هدیـه تهرانی نقش تعیین کنندهای درون این فیلم داشته است. اما حتما این موضوع را درون نظر گرفت، مخاطبانی کـه فیلمـهای این بازیگر را دنبال مـیکنند، "خانـه ای روی آب"، "کاغذ بی خط"، " ایرانی" و "دنیـا" را هم دیدند. مطمئناًانی منتظر "دنیـا" یـا " ایرانی" هستند سرخورده مـیشوند.
علیمحمدی: "شبانـه" درون محرم و نزدیک جشنواره فجر کـه معروف بـه فصل مرده اکران است، بـه نمایش درآمد و در هفته اول اکران، بلیت کل سینماهای رزرو شده بود. فکر مـیکنیم اصولاً این فیلم به منظور مخاطبان فیلمبین، حرفهای و جوان ساخته شده و فروش آن که تا امروز آبرومند است.
* قطعاً فروش فیلم آبرومند هست اما "شبانـه" بـه صورت تک سانس و در بعضی سالنها نمایش داده مـیشود این مخاطب را متمرکز مـیکند.
بنکدار: فیلمـهایی مثل "شبانـه" مناسب اکران گسترده درون گروه نیستند. این گونـه فیلمـها حتما در سینمای محدودتر درون زمان طولانیتری اکران شود. طرح اکران فیلمـهای فرهنگی ما ناقص و کوتاه مدت است. برنامـهای کـه برای نمایش اینگونـه فیلمـها طراحی شده، بیشتر بـه اکران آنـها لطمـه مـیزند. درون شرایط فعلی این تنـها وضعیتی بود کـه مـیتوانستیم "شبانـه" را اکران کنیم.
علیمحمدی: مخاطب شناسی درون سینمای ایران تعریف نشده است. آنـهایی کـه این سیـاستها را تعریف مـیکنند تحلیل درستی ندارند. درون این شرایط فیلمـی بـه اسم "شبانـه" کـه اثری روایت گریز، تمرکزگریز و کابوس گونـه است، اکران مـیشود. فیلمـی کـه تمام صحنـههای آن درون شب فیلمبرداری شده و کدشکنی کرده است. حتی ممکن هست برخی مخاطبین فقط بـه خاطر هدیـه تهرانی بـه دیدن فیلم بیـایند و با توجه بـه فضای کار، بـه آنـها پاسخ داده نمـیشود و سالن را درون اواسط فیلم ترک مـیکنند.
بنکدار:طرح اکران فیلمـهای فرهنگی ما ناقص و کوتاه مدت است. برنامـهای کـه برای نمایش اینگونـه فیلمـها طراحی شده، بیشتر بـه اکران آنـها لطمـه مـیزند
ولی با این حال ما معتقدیم فیلم درون بدترین زمان مخاطبش را پیدا مـیکند. آنـهایی کـه به سینما نمـیروند، شاید احتیـاج بـه زمان دارند که تا متوجه شوند چه فیلم متفاوتی اکران شده است. ما مجبوریم درون این شرایط همـین وضعیت را درون اکران بپذیریم. "شبانـه" نشان داد، برخلاف تصویر برخیها کـه سالهاست مـیگویند اینگونـه فیلمـها با مخاطب ارتباط برقرار نمـیکند، توان جذب مخاطب را دارد. اگر این گونـه فیلمـها درون اکران بیشتر شوند، مـیتواند مخاطب آشنا خود را بیـابند.*شما همـیشـه خودتان را شاگرد محمدرضا اصلانی مـیدانید. بـه هر حال ایشان نماینده یک نوع نگاه سنتی ـ نـه بـه مفهوم منفی ـبه همـه پدیدههای جهان از جمله سینما است. اما شما از نوعی فیلمسازانی هستید کـه رویکرد پست مدرن دارید.
بنکدار: بزرگترین چیزی کـه من و علیمحمدی از اصلانی یـاد گرفتیم این بود کـه چگونـه مـیتوانیم نگاه شخصی خودمان را بـه دنیـا داشته باشیم. ایشان اصلاً نمـیپسندیدند کـه مدل فیلمسازی ما ادامـه کارشان باشد. اصلانی هنرمندی بسیـار پذیرنده هست و سلیقههای مختلف را قبول مـیکند. ما طرحهای عجیبی از کارهایمان بـه ایشان ارائه مـیکردیم اما بـه خوبی ما را هدایت مـید. این موضوع باعث شد کـه اگر توفیقی درون کارهای ما حاصل شده است، همـیشـه مدیون ایشان باشیم.
علیمحمدی: آقای اصلانی و دکتر احمد الستی معلمان خوبی به منظور ما بودند. دکتر الستی ما را با عناصر سینما بـه خوبی آشنا کرد و عاشقانـه نگاه بـه فیلم را بـه ما یـاد داد. "همشـهری کین" را پلان بـه پلان به منظور ما تشریح مـیکرد و از این طریق ما یـاد مـیگرفتیم چه مولفههایی درون سینما مـهم است.
زمانی کـه با اصلانی همکاری داشتیم، دکوپاژهای ایشان را ما پاکنویس مـیکردیم. بعضی مواقع از ما مـیخواستند کـه در دکوپاژ نظر و پیشنـهاد خودمان را بدهیم و به نوعی بـه ما اجازه مـیدادند کـه در کار وی دخالت کنیم. چون معتقد بودند کـه قرار نیست دستیـارایشان باقی بمانیم و باید کارگردان شویم و دنیـای خودمان را بسازیم.
مثلا اصلانی لنز متغیر را دوست دارد ولی ما با تک لنز و تله کار مـیکنیم. وی بـه صداهای طبیعی درون سینما اعتقاد دارد کـه از سینمای نئورئالیستی ایتالیـا وام گرفته شده هست ولی ما بـه صدای ساخته شده معتقدیمو....ما این مولفهها را درون مسیر خودمان تجربه کردیم. آقای اصلانی با نسلهای مختلفی کار کردهاند، اما نمـیدانم چه قدرتی دارند کـه مـیتوانند فیلمساز تحویل بدهند.
* شما سالهاست کـه با هم کار مـیکنید و این تقریباً درون سینمای ایران، جای تعجب دارد چون اصولاً کمترانی مـیتوانند بیش از یک سال با هم کنار بیـایند. مثلا درون آمریکا جوئل کوئن مـینویسد و اتان کارگردانی مـی کند، تقسیم کار بین شما چگونـه است؟ اگر اختلافی بـه وجود آید چهطور بـه نتیجه مـیرسید؟
بنکدار: ما اصولاً زمان دکوپاژ و تدوین بیشترین جر و بحثها را با هم داریم. ما دکوپاژ را هیچ وقت سر صحنـه انجام نمـیدهیم و لوکیشنها را از قبل انتخاب مـیکنیم بـه همـین دلیل هیچ دعوای ما را سر صحنـه نمـیبیند. اگر اختلاف جدی پیش آید سعی مـیکنیم منطقی با هم بحث کنیم که تا یکی دیگری را متقاعد کند، کـه پیشنـهاد او بهتر است. هیچ وقت بـه خاطر اینکه دوست هم هستیم کوتاه نمـیآییم. همـیشـه تلاش مـیکنیم کار بـه بهترین شکل ارائه شود.
* البته فکر مـیکنم درون کنار اینکه مدتهاست با یکدیگر فعالیت مـیکنید، گروهی از عوامل حرفهای سینما را تشکیل دادهاید و به یک نگاه مشترک رسیدهاید.
علیمحمدی: ما یک گروهی هستیم که نسبت بـه کاری کـه مـیخواهیم انجام دهیم همـیشـه ترس داریم. درون "شبانـه روز" شایدی متوجه نشود اما من نسبت بـه کاری کـه مـیخواستم انجام دهم این حس را داشتم و بارها این حساسیتها و ترس را درون عوامل دیدم. اتفاقاً فکر مـیکنم این ترس هست که بـه ما اجازه مـیدهد بیشترین تلاش را یم که تا بهترین اتفاق بیـافتد. ما بـه دلیل گروه خوبی کـه با هم کار مـیکنیم هر کاری را کـه بخواهیم انجام دهیم، آنـها استقبال مـیکنند.
* شما درون فیلمـهایتان معمولا از بازیگران ثابتی مثل ستاره اسکندری و یـا حمـیدرضا پگاه استفاده مـیکنید.
علیمحمدی: پگاه یکی از دوستان من و بنکدار هست و از جمله افرادی هست که هر کاری کـه مـیخواهیم انجام دهیم، فیلمنامـه آن را او مطالعه مـیکند. وقتی متنی را درون اختیـار وی مـیگذاریم، کمتر درباره نقش خود صحبت مـیکند. بیشتر درباره کلیـات فیلم، روابط و یـا روایت و فرم حرف مـیزند . پگاه از جمله معدود بازیگرانی هست که ما سر تدوین هم فیلم را بـه او نشان مـیدهیم، چون مـیدانیم سرنوشت کار ما به منظور وی اهمـیت دارد و همـیشـه کمتر بـه نوع بازی خود درون این مرحله توجه مـیکند.
بنکدار: سلیقه این بازیگران بـه ما درون سینما نزدیک است. سر "شبانـه روز" هم فیلم را درون مرحله تدوین دید و پیشنـهاد خوبی ارائه کرد. ما و این بازیگران بـه نگاه مشترکی رسیدهایم.
* فکر نمـیکنید، سکانسهای مربوط بـه باشگاه بیلیـارد فیلم را دو پاره کرده هست و اساساً منطق ندارد و ریتم فیلم را از بین مـیبرد؟
علیمحمدی: شاید "شبانـه" درون نگاه اول بیمنطق بـه نظر برسد. اما جزبه جز آن به منظور ما منطق داشت. این فیلم چند ویژگی دارد کـه اگر درون قدم اول آنـها را جلوی چشم قرار دهیم، خوانش فیلم را آسان مـیکند. "شبانـه" فیلمـی هست که از دید یک شخصیتی روایت مـیشود کـه دچار یک سفر ذهنی بد شده هست و تجربیـات کابوس گونـه را از سر مـی گذراند.
علیمحمدی:جزبهجز "شبانـه " به منظور ما منطق داشت. این فیلم چند ویژگی دارد کـه اگر درون قدم اول آنـها را جلوی چشم قرار دهیم، خوانش اثر را آسان مـیکند.
این فیلم تمرکزگریز هست و رابطه متناقض با مخاطب دارد. مخاطب را بـه سالن مـیآورد و مدام ارتباطش با او کات مـیکند و از طرفی بـه مخاطب مـیگوید کـه باید با ذهن متمرکز فیلم را ببیند. "شبانـه" توهمـی را روایت مـیکند کـه سامان یـافته نیست. این ویژگی یک ذهن متوهم هست که بر اثر استفاده از مواد محرکزا ایجاد مـیشود. "شبانـه" چون توهم سامان نیـافته هست روایت پاره پاره دارد و خوانش فیلم را سخت مـی کند. بـه همـین دلیل مخاطب حتما این پارهها را کنار هم بگذارد که تا به فرمول نـهایی و فضایی مدنظر کارگردان برسد.
ما درون این فیلم کاملا آگاه بودیم کـه چه صحنـهای بـه ذهن مخاطب مـیرود و چه صحنـههایی نمـیرود. بـه همـین دلیل دکوپاژ، تدوین، باند صوتی و زاویـه دوربین درون آنـها فرق مـیکند. بـه طور نمونـه مخاطب حس مـیکند سکانس رستوران بین شبنم (هدیـه تهرانی) و کیـا (کوروش تهامـی) با بقیـه جنسش هماهنگ نیست این کدهایی هست که کارگردانی مـیدهد.
سکانس باشگاه بیلیـارد بـه عقیده ما منطق درستی دارد. زیرا باند صوتی درون این صحنـه این کد را بـه مخاطب مـیدهد کـه فضا غیرعادی و ذهنی است. ما بـه دنبال این بودیم کـه فیلم با باز شدن چشم برادر (آتیلا پسیـانی) آغاز و با باز شدن چشم شبنم تمام مـیشود.
شخصیت اصلی فیلم درون این مسیر یک سفر ذهنی مـیرود کـه لحظه بـه لحظه کابوس او بیشتر مـیشود و فیلم از یک فضای بیرونی بـه درونی مـیرود. "شبانـه" فیلمـی هست که مخاطب تجربه شبنم شخصیت اصلی کار را تجربه مـیکند. این تجربه لذت بخش نیست. ممکن هست بیمنطق بـه نظر برسد ولی درون نظر ما منطقی است.
* من باز هم فکر مـیکنم این صحنـهها غلو شده است. ارتباط قبل و بعد این صحنـه کاملا از هم جدا مـیشود.
علیمحمدی: ما کدهایی گذاشتیم کـه مخاطب حس کند کـه این صحنـه واقعی نیست و فقط منطق نمایشی دارد. این هزار تچیدهای کـه شبنم وارد آن شده است، هر لحظه مـیتواند بـه هر جایی برود. بـه طور نمونـه بـه 20 سال پیش و فضای جبهه برمـیگردد.
بنکدار: افضای باشگاه بیلیـارد یک وجه دیگر از شخصیت کیـا را معرفی و آدمـهای جدیدی را وارد قصه مـیکند. اگر یک فضای دیگر بود شاید به منظور شما باورپذیرتر بود.
* حتماً شما خیلی فکر کردید درون این فضای پرکاراکتر چه بازیگرانی را انتخاب کنید. فکر نمـیکنید بعضی از این انتخابها دم دستی است؟ بـه طور نمونـه بهار رهنما.
علیمحمدی: ما به منظور نقش شیما (بهاره رهنما) بـه یک کاراکتر سخت فکر مـیکردیم. ما از رهنما دعوت کردیم ولی درون تمرینها متوجه شدیم، رهنما یک پیشنـهاد دیگری مـیدهد. شبنم دارای یک کاراکتر سرد، بدون دیـالوگ و پر از رمز و راز هست و خوانش وی سخت هست ما بـه این نتیجه رسیدیم شیما را از یک شخصیت زن اغواگر، بـه یک کاراکتر پرحرف تبدیل کنیم.
احساس کردیم کـه خوراندن قرص بـه این سه با وراجی بیشتر جواب مـیدهد. ولی براساس این انتخاب نوع بیـان دیـالوگها را عوض کردیم. من خودم از این انتخاب راضی هستم. این بازی کـه از وی درون فیلم مـیبینیم، با کارهای دیگر او فرق مـیکند. بـه هر حال زمان اکران کار نیز تاثیر دارد، چون بعد از آن شما فیلم "دایره زنگی" و یـا "توفیق اجباری" را دیدید و رهنما قبل از آن این دو فیلم "شبانـه" را بازی کرده است. .
* حالا کـه چهار سال گذشته فکر نمـیکنید دلیلی نداشته، تدوین سکانس آشپزخانـه و استفاده از قرصهای روان گردان مثل "مرثیـه ای به منظور یک رویـا" دارن آرونوفسکی باشد؟
علیمحمدی: من بعد از چهار سال "شبانـه" را چند روز پیش دوباره دیدم. "مرثیـهای به منظور یک رویـا" فیلم مورد علاقه ماست و ما بیشتر تحت تاثیر "شبهای بوگی" پل تامس اندرسن بودیم و مطمئنم آرونوفسکی هم تحت تاثیر این فیلم بوده است. ما درون این صحنـه احتیـاج بـه کاراکتر شیما را داشتیم کـه وراج هست و بسیـار حرف مـیزند . از نظر تصویری و باند صوتی هم یک فضای کاملاً عصبی ساختیم، که تا این سه شخصت قرصهای روان گردان را بخورند.
قرار نبود از دل آن فضا یک روایت داستانی بیرون بیـاید. بـه همـین دلیل احساس کردیم این پلانـهای کوتاه، کوتاه مـیتواند بـه خلق فضای عصبی کمک مـیکند که تا انـها متوجه نشوند، چه چیزی مـیخورد.
بنکدار: البته این موضوع بدین معنا نیست کـه فیلمـی کـه پنج سال پیش ساختیم، کمال مطلق بوده است. هنوز وقتی آن را مـیبینم، حس مـیکنیم کـه باید برخی صحنـهها را شکل دیگری مـیگرفتیم ولی آن موقع با توجه بـه شرایطی کـه قرار داشتیم بـه این نتیجه رسیدیم.
*در کارهای بعدی مـیخواهید تجربه این نوع روایتها و فرمـها را داشته باشید و یـا بـه سینمای کلاسیک نزدیک مـیشوید؟
بنکدار: فیلمنامـه بعدی ما یک روایت خطی دارد ولی به منظور ساختار آن تصمـیم نگرفتیم، همـیشـه سعی مـیکنیم تجربهای کـه کردیم دوباره تکرار نکنیم و دست بـه کار جدیدتری بزنیم.
در بخش دوم نشست تقد و بررسی فیلم "شبانـه" درون خبرگزاری مـهر، حمـید رضا پگاه یکی از بازیگران این فیلم درباره ویژگیـهای نقش خود صحبت کرد.
خبرگزاری مـهر- گروه فرهنگ و هنر:* چرا شخصیت حمـیدرضا پگاه، گریم از مد افتاده دهه 70 را درون فیلم دارد؟
حمـیدرضا پگاه: این چهره پردازی متعلق بـه یک تله فیلم دیگر بود کـه همزمان با این کار مشغول بازی درون آن بودم. و برای حفظ راکورد این گریم را حفظ کردم.
* کاراکتر شما درون فیلم "شبانـه" چگونـه بود؟
پگاه: ما قبل و بعدی از این شخصیت نمـی بینیم. من معتقدم اشکان درون "شبانـه" فرد فرصت طلبی هست و علاقه ای هم بـه شبنم دارد و مـی خواهد از این مـیان سودی ببرد.
* بعد از خواند فیلمنامـه چقدر به منظور پردازش این شخصیت تلاش کردید؟
فیلمنامـه، فضا، گریم و ... ابزاری هست که بـه پردازش شخصیت کمک مـی کند. نوع بیـان دیـالوگ و موقعیتی کـه در آن قرار مـی گیری بـه شما این امکان را مـی دهد کـه بازی خود را بـه نمایش بگذارید.
*چه عاملی باعث شده کـه بازی شما علیرغم کوتاه بودن ، دیده شود؟
این اولین همکاری مشترک ما بود و من پیش از این فقط فیلمـهای کوتاه این دو فیلمساز را دیده بودم و بعد از آن مستند کار کردیم. شاید اگر من شخصیت دیگری را بازی مـی کردم این اتفاق نمـیافتاد. بـه عنوان یک بازیگر تنـها بخشی از این موضوع هستم و مابقی همـین ابزاری بود کـه در اختیـار داشتم. فکر مـیکنم مجموع عوامل هست که باعث مـیشود یک بازی بازیگر بـه خوبی دیده شود.
* فکر مـی کنم با وجود اینکه شما بعد از "شبانـه" هم همکاری خود را با این گروه ادامـه دهید، ولی بـه نظر مـی رسد بازی شما درون "شبانـه روز" پخته تر باشد. فکر مـی کنم یکی از دلایل این موضوع اعتمادی هست که بین شما و عوامل بـه وجود آمده است.
من درون مورد پختگی بازی درون "شبانـه روز" کاملاً موافقم. "شبانـه" سال 83 کار شده و "شبانـه روز" 87. من حتما در طی این سالها چیزی بـه خودم و تجربیـاتم اضافه مـی کردم و اگر غیر از این باشد به منظور من ناراحت کننده است. درون ضمن کارهایی مثل "شبانـه" و"شبانـه روز" چیزی قابل پیشبینی نیست.
"شبانـه" و "شبانـه روز" تجربه متفاوتی به منظور من بودند. من فیلمـهای کوتاه امـید و کیوان را از طریق مـیثم شاه بابایی دیده بودم و وقتی پیشنـهاد دادند احساس کردم تفاوتهایی با کارهای دیگر دارد کـه مـی توانم بـه تجربیـات جدیدی دست پیدا کنم. از طرفی من بـه نسبت بازیگران دیگر تاکنون خیلی فیلم کوتاه بازی کردم چون همـیشـه فکر کردم، عرصهای هست که بتوانم لذت ببرم و تجربه کنم
من تجربیـات متعددی درون سینما و تلویزیون داشتم. احساس مـیکنم جسارتی در آثار آنـها دیده مـیشود. این دو فیلمساز با وجود شرایط سخت سینمای ایران، هزینـهای را سرمایـه مـی کنند که تا دست بـه کار متفاوتی بزنند و وقتی از من دعوت مـی کنند برایم با ارزش است، چون احساس مـی کنم خیلی از کارگردانان چنین جسارتی ندارند.
در بخش پایـانی نشست نقد و بررسی فیلم "شبانـه" مرتضی پور صمدی (مدیر فیلمبرداری)، سودابه خسروی (طراح چهره پردازی) و آرش زاهدی (تدوینگر) درون ارتباط با ویژگیـهای تکنیکی این فیلم صحبت د.
خبرگزاری مـهر- گروه فرهنگ و هنر: یکی از ویژگیهای "شبانـه" فیلمبرداری آن هست که توسط یکی از فیلمبرداران برجسته سینمای ایران انجام شدهاست. البته شما پیش از "شبانـه" درون کارهای مستند و کوتاه این کارگردانان نیز همکاری داشتید. این دو فیلمساز معتقدند کـه شما یکی ازانی بودید کـه در مسیر فیلمسازیشان بسیـار موثر بودهاید. از طرفی این نوع فیلمها شاید ریسک محسوب مـی شود.
مرتضی پورصمدی: بـه نظر من این کار ریسک نیست. چون این کلمـه بار منفی دارد. من معتقدم فیلمبرداری "شبانـه" یک نوع فرصت است. تلاشم این بوده که درانتخابهایم کارهایی را انجام دهم کـه از جنس "شبانـه" باشد. من با فیلمـهایی را کـه از جنس گیشـه هستند، همکاری نمـی کنم و عمدتاً نمـی خواهم کارهای اینگونـه و بیـهوده انجام دهم.
کار درون فیلمـهای از جنس "شبانـه" برایم یک افتخار محسوب مـیشود. جنس این فیلمسازان بسیـار با جنس بدنـه فرق مـی کند و افراد بسیـار پویـایی هستند که درون جلد خود جا نمـیشوند و همـیشـه مـی خواهند حرف تازه بزنند. بـه همـین دلیل خوشحالم درون "شبانـه" و "شبانـه روز" کار کردم.
البته حضور من درون این آثار بـه نوعی کمک بـه دوستان نبود. معتقدم بنکدار و علیمحمدی درون حالی که جوان هستند، اما کارشان حرفه ای است. درون مراحل ابتدایی "شبانـه" یک پوشـه جلوی من گذاشتند، کـه 1800 پلان استوری برد درون آن قرار داشت، کـه این یک رفتار کاملا حرفه ای در سینما محسوب مـیشود. البته در"شبانـه روز" هم مراحل تولید بـه همـین شکل بود.اساس "شبانـه" تصادفی نبود. برای تک تک پلانـها از قبل برنامـه ریزی شده بود. ما درون واقع جدل بیـهوده با هم نداشتیم و فکر مـی کنم 95 درصد موفق بودیم و این یک امتیـاز است.
* قبول دارید کار دشواری بود؟
پورصمدی: بله، با این موضوع کاملاً موافق هستم. اما اگر تلاشی بیـهوده باشد و در انتها خستگی آن برایتان باقی مـیماند. اما در"شبانـه" با تمام سختیـها، فضای خوبی داشتیم. من معتقدم فیلمـهایی از این دست حتما امکان تنفس پیدا کنند. بـه خاطر اینکه سلیقهای دیگر را مطرح مـیکند و مـی توان از این طریق ذائقه مخاطب را تغییر دهیم. من هر زمان کـه پیشنـهادی با این شرایط داشته باشم، قبول مـی کنم.
* آیـا شما درون زمان نگارش فیلمنامـه درون جریـان کار بودید یـا بـه نوعی بـه آنـها مشاوره مـی دادید؟
پور صمدی: در زمان نگارش نبودم، اما از زمانی کـه قرار بود کار به تولید نزدیک شود، ما کپ و گفت داشتیم. استوری بردها هم خیلی کمک مـی کرد. این نوع کار ابهامات را از بین مـی برد و همـه چیز حساب شده است.
* کار با استوری برد درون سینمای ایران خیلی رایج نیست. اما از طرفی درون کنار ویژگیهایی که دارد، کار شما را سختتر مـیکند.
پورصمدی: اشکال ندارد، استفاده از این تکنیک باعث مـیشود شما درون طول کار پیشنـهادات بهتر هم ارائه دهید. استوری برد کار را مشکل نمـیکند، بلکه کاملاً کیفیت کار کمک مـیکند. استفاده از استوری برد کاملاً حرفه ای و مبتنی بر یک دانش است. اما خیلیها درون سینما ما این روش را دنبال نمـی کنند.
* به لحاظ نورپردازی هم این کار قطعاً دشوار بوده است.
پورصمدی: من این شانس را داشتم درون مقاطعی با محمدرضا اصلانی کـه این دوستان هم دستیـار ایشان بودند کار کنم. اصلانی چون از دنیـای نقاشی بـه سینما مـیآید، من را نیز در این 20 سال با نقاشی درگیر کرد. این رفتار با نقاشی درون طول این سالها بـه ما سلیقه ای خاصی را داد.
ما درون "شبانـه" و "شبانـه روز" سعی کردیم به محافظه کاری غلبه کنیم. دوستان و همکاران ما بـه دلیل تکنیکی، شرایط لابراتواری و به دلیل جنس نگاتیوی که وارد این سینما مـی شود، جسارت به خرج دادند و به تیرگی بـه مفهوم یک رنگ و ابزار به منظور زیبایی نگاه د. دلایل آن هم محترم است. متسفانـه درون ایران مشخص نیست نگاتیوی کـه وارد مـی شود، چقدر تازه است. از طرفی هم یک فیلمـی درون یک سینما درون شمال شـهر یک رنگ و در وسط شـهر و شـهرستان هم بـه رنگ دیگری دیده مـی شود.
من بـه مفهوم دشواری کار فکر نمـی کنم، بلکه به مفهوم جسارت تیره دیدن بها مـی دهم. خوشبختانـه کارگردانان هم با این ایده موافق بودند. ما درون این حوزهها سلیقههایمان مشترکی با کارگردانان داشتیم. مفهوم ما از تیرگی و روشنی خیلی تعریف شده بود و با دقت به سمت تیرگی رفتیم. البته دراین پنج سال مجموعه امکاناتی بـه بازار آمد و شرایط نمایش درون بعضی سالنها بهتر شدهاست . در "شبانـه روز" امکانات جدیدی وارد سینما شد. بعد از هیجان کارهای جسورانـه "شبانـه" وقتی بـه "شبانـه روز" مـی رسیم کمـی پختهتر مـی شویم و با حوصله کار مـیکنیم و نتیجه هم مشخص است.
* شما امسال با چند فیلم درون جشنواره فجر حضور دارید؟
پورصمدی: امسال با سه فیلم "یک گزارش واقعی" داریوش فرهنگ، فیلم بسیـار شیرین "ترانـه کوچک من" مسعود کرامتی و "طبقه سوم" بیژن مـیرباقری درون جشنواره فیلم فجر حضور دارم. "ترانـه کوچک من" بـه لحاظ لوکیشن فیلم بسیـارخیلی خوب هست و بـه عقیده من این فیلم را حتما دید . "طبقه سوم" نیز از جمله کارهایی هست که ما حدود 33 جلسه درون آن شب کاری داشتیم، دوربین بیشتر روی دست و لوکیشن محدود با دو بازیگر روایت کار بـه تصویر کشیده مـیشود.
"یک گزارش واقعی" هم یک فیلم کلاسیک هست و حس یک ترانـه قدیمـی را زنده مـی کند. فرهنگ کارگردانی را درون کنار بازیگری بـه خوبی اجرا مـی کند.
* خانم خسروی شما هم به صورت مداوم با بنکدار و علیمحمدی کار مـیکنید فکر مـی کنم ایشان هم از جمله عواملی هستید کـه با این دو فیلمساز بـه یک نگاه مشترک رسیدهاید.
سودابه خسروی: قبل از "شبانـه" درون یک فیلم کوتاه با این کارگردانان همکاری کردم و متوجه شدم جنس کار آنـها چیست. این موضوع کمک کرد کـه گریم "شبانـه" را درست درون بیـاورم. شاید گریم این فیلم در نگاه اول کار مشکلی به نظر نیـاید، ولی با نماهای خیلی نزدیک در فیلم متوجه شدم کـه باید چه ظرافتهایی را درون چهره پردازی بـه کار ببرم.
"شبانـه" کار سختی به منظور من بود ولی درون کارنامـه کاریم تجربه جذابی بـه حساب مـیآید. درون گریم این فیلم حتما کاری مـی کردم کـه خط و خطوط دیده نشود و مدام نگران کار بودم چون مـیدانستم، هر فریم ارزش دارد. من وقتی با بنکدار و علیمحمدی کار مـیکنم، وارد دنیـای جدیدی مـی شوم و بـه همـین دلیل که تا پایـان کار نگرانم که تا فرصت را از دست ندهم.
وقتی با این فضاها درون سینما روبرو مـی شویم وجه روحی هنرمند ارضاء مـیشود. بـه نوعی ما یک کار و کمک دو طرفه با هم انجام مـی دهیم، و به نوعی به یک نگاه مشترک رسیدیم. من سر کارهای بنکدار و علیمحمدی دستم باز است.
* آقای زاهدی تدوین شبانـه قطعا احتیـاج بـه هماهنگی زیـادی داشت
زاهدی : من با این دوستان سال 79 آشنا شدم و ارتباط ما بـه "شبانـه" رسید که تجربه بسیـار عجیب و جذابی بود. من بعد از چهار سال چند روز پیش فیلم را دیدم و به نوعی احساس کردم به منظور اولین باراست کـه این کار را مـی بینم. ما بیشتر درون تدوین شبانـه از جامپ کات استفاده کردیم . سعی داشتیم شیوه تدوین کاملاً نزدیک بـه فضای ذهنی فیلم باشد . من معتقدم فیلم "شبانـه" را باید مخاطبی ببیند کـه هوشمند هست و فضا آن را درک مـی کند و با منطق این فیلم درگیر مـی شود.
[کات - نظرخواهی بيوگرافي برك اتان]